سوال: فراماسونری چیست ؟
پاسخ اول: بهترین پاسخ
طبقه ای از جامعه یهودیان را كه به طراحی و مدیریت جامعه برای رسیدن اهدافشون اقدام می كنن فری ماسون گویند.
از اسمش پیداست فری ماسون یعنی معماران آزاد. البته این جماعت برای گستردن حكومت جهانی بنی اسرائیل در تمام دنیا پخش شده و در قالب لژ به صورت مخفی فعالیت می كنند.
پاسخ دوم:
فراماسون به معنی معمار آزاد به سلسله انجمنهای مخفی گفته می شود که در تمامی دنیا پراکندگی دارد و برای رسیدن به حکومت واحد جهانی تلاش میکند
سابقه مستند این انجمن ها به قرن 16 بر میگردد ولی اکنون تقریبا در تمامی کشورهای دنیا لژ های مخفی دارند و سیاستهای کلی گروه را دنبال میکنند برخی بر این عقیده اند که گروههای شیطان پرستی و بعضی فرق منحرف در مسیحیت و اسلام نیز ساخته و پرداخته این گروه هستند
در مورد سابقه این گروه در ایران کتابهای مستقلی نوشته شده که میتوان از آن میان به کتاب فراموشخانه اشاره کرد.
پاسخ سوم:
نشان فراماسونری گونیا و پرگار است.
فراماسونری یا فراموشخانه جمع کانونهای برادری گستردهای در جهان است. این کانونها ریشههای بسیار کهنی در اروپای غربی دارند.
فراماسونری یک سازمان خاص نیست، بلکه از کانونهای گوناگون تشکیل شدهاست. برخی از این کانونها با یکدیگر در رابطهاند یا کانون بزرگتری را تشکیل میدهند. برخی دیگر کم و بیش یا کاملاً مستقلاند.
واژه فراماسونری احتمالاً از freestone mason گرفته شده. freestone mason در انگلیسی به معنی سنگتراش ظریفکار است. برخی واژه فراماسونری را بنّای آزاد میدانند یعنی بنّایی که بدون مزد کار نمیکند.
کسی که عضو فراماسونری است فراماسون یا ماسون نامیده میشود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نامیده میشود
فراماسونری در ایران
فراماسونری از جمله اولین حرکتهای روشنفکری در ایران است ولی به دلیل وابستگی لژهای فراماسونری به کشورهای خارجی فراماسونها همواره به دنبال کسب منافع برای دولتهای خود نیز بودند. از آنجا که فراماسونها اسرار خود را در خارج از جمع خود بروز نمیداندند و سوگند میخورند که هرآنچه در میانشان رخ میدهد را در خارج از لژ فراموش کنند، لژهای فراماسونری در ایران به فراموشخانه مشهور شد.
در ایران دوره قاجار و رضاشاه به دلیل بیم از نفوذ بیگانگان فعالیت فراماسونها محدود میشد. و فعالیتهای فراماسونها در این دوره عموماً فرهنگی بود هر چند برخی فراماسونها به درجات عالی حکومتی نیز نائل آمدند.
دورهٔ محمدرضاشاه پهلوی
در دوره محمدرضا پهلوی برخلاف دوران رضاشاه با گسترش روابط سیاسی با غرب به خصوص انگلستان لژهای فراماسونری فراوانی در ایران تاسیس شد و نفوذ فراماسونها در سیاست ایران به شدت گسترش یافت، هرچند هیچ یک از افراد سرشناس خانواده پهلوی دست کم به طور رسمی عضو هیچ لژ فراماسونری نبودند ولی بسیاری از رجال سیاسی، نخست وزیران، وزیران، نمایندگان مجلسین و فعالان سیاسی از فراماسونهای سرشناس بودند.
ارنست پرون
ارنست پرون نیز خدمتکاری بود که در مدرسه له روزه در زمان تحصیل محمدرضا شاه به کار مشغول شد وی که دارای معلومات بسیار بالایی در ادبیات و فلسفه بود به سرعت مورد توجه ولیعهد ایران قرار گرفت و با وی به ایران آمد. هرچند رضاشاه مخالف حضور وی در دربار ایران بود و وی را جاسوس میدانست ولی دوستی وی با ولیعهد وی را به دربار ایران راه داد. وی از بنیانگذاران لژ پهلوی بود که به گفته فردوست با اجازه محمدرضا پهلوی تاسیس شده بود.پرون در طول حضورش در ایران از فراماسونها حمایت زیادی کرد.
از لژهای فراماسونری ایران میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
لژ روشنایی در شیراز
لژ بیداری ایرانیان
لژ همایون
لژ مولوی
لژ تهران
لژ خیام
لژ کوروش
لژ مهر
لژ ستاره سحر
خیانتهای فراماسونها
فراماسونها در ایران عموماً وابسته به دولتهای غربی به خصوص انگلستان بودند و عمده فعالیتهای آنها در جهت حفظ منافع این دولتها بود. از جمله میتوان به نقش فراماسونهای شناخته شدهای در قرارداد الحاقی گس-گلشائیان و مساله کاپیتالاسیون اشاره کرد. که در اولی محمد ساعد (نخست وزیر و فراماسون عضو لژ مولوی) به همراه عباسقلی گلشائیان (فراماسون نامی و عضو لژ مولوی) نقش داشتند و در ماجرای کاپیتولاسیون، حسنعلی منصور (نخست وزیر)، عباس آرام (وزیر امور خارجه) و شریف امامی (در آن زمان رئیس مجلس سنا و استاد بزرگ لژ فراماسونری) نقش کلیدی داشتند.
البته نباید در خائن پنداشتن فراماسونرها راه افراط را پیش گرفت و همگان را به یک چوب راند و از عضویت در سازمانهای فراماسونری، به عنوان حربهای مؤثر و به ظاهر موجه، برای سیاه نمایاندن کارنامهٔ اعضای آن سازمانها بهره جست. برای نمونه باید به خاطر داشت که بسیاری از روشنفکران دورهٔ قاجار، سازمان فراماسونری را به عنوان یک سازمان نوگرا، انقلابی و آزادیخواه میشناختند که آرمانی جز مبارزه با استبداد و برپایی مردمسالاری و بیداری ملتها ندارد. از جمله عوامل مهمی که موجب گرایش و جذب روشنفکران این دوره به سازمانهای فراماسونری، به ویژه، لژ فرانسوی آن میشد، نقش مهم اعضای آن سازمان در انقلاب کبیر فرانسه بود؛ و از آنجا که انقلاب فرانسه سرمشقی ارزنده برای انقلابیون و روشنفکران ایران میبود، ایشان تشکیل فراموشخانه و پیوستن به سازمانهای فراماسونی را وسیلهای برای ایجاد تحول، دگرگونی و انقلاب در ایران میپنداشتند. ازاینرو نقش سازمانهای فراماسونری در آن دوره را، با نقشی که این سازمانها در دورههای بعدتر، در ایران و کشورهای دیگر بازی کردند نباید همسان انگاشت.
پاسخ چهارم:
فراماسون (freemason) یا فراماسونری (freemasonary) از واژة فرانسوی فرانماسون (franemacon) به معنای بنّای آزاد گرفته شده است. در قرون وسطی در اروپا تعدادی از بنّاهای آزاد، انجمنی پنهانی برای همیاری پدید آورده بودند، ولی از قرن هیجدهم گروهی كه هیچ وابستگی با صنف بنا نداشتند، به تشكیلات پنهانی فراماسونی راه یافتند كه از این پس فراماسونری از یك تشكیلات صنفی به یك تشكیلات جهانی و با هدف استعماری مبدل شد.
در سال 1717 میلادی دكتر "دزاگولیه" و دكتر "اندرسن" در انگلستان این تشكیلات را بنا نهاد. دزاگولیه در سال 1719 به عنوان استاد بزرگ انتخاب شد و پنجاه و پنج نفر از نجبا و اصیل زادگان انگلستان به عضویت آن در آمدند و قانون اساسی فراماسونری را نوشتند، در نتیجه لژ بزرگ لندن تأسیس شد. این لژ مادر دیگر لژها است. هر لژی كه در هر كشوری فعالیت كند، باید زیر نظر لژ مادر باشد.
سازمان مخفی فراماسونری انگلستان طبق شعائر آن سلطنت طلب است و ولیعهد آن در 21 سالگی به عضویت آن در می آید.
این تشكیلات آیین خاصی دارد كه شامل مقرراتی میشود كه انجمن های محلی موسوم به لژ (loge) یا لاج به وسیلة آنها با یكدیگر ارتباط حاصل می كنند و خیلی سرّی است، به جهت سرّی بودن و راز داری و حفظ اسرار آن توسط اعضا، از آن به فراموش خانه یاد كرده اند.
آنان برای حفظ اسرار مقررات شدیدی وضع كردند كه از جمله در نظر گرفتن حكم اعدام برای فاش كنندة اسرار است.
تشكیلات مخفی فراماسونری گسترده ترین و جهانگیرترین انجمن های پنهانی است كه با پیشرفت امپراتوری بریتانیا در جهان گسترش یافت. به گفتة برخی از صاحب نظران حدود شش میلیون نفر عضو این شبكه هستند.
فعالیت های این تشكیلات گاهی برای واژگون ساختن یك حكومت است، گاهی برای مسلط ساختن نظریات خاصی در یك جامعه و گاهی برای ایجاد شكاف و پاشیدن بذر اختلاف در صفوف مردم است. این شبكه كوشش دارد افراد خود را در هر نقطه از دنیا یاری رساند تا آنان در منصب های حساس كشورها گمارده شوند و از این راه به بهترین وجه به خواسته های استعماری خویش نایل گردند.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شعبه های دستگاه فراماسونری در كشورهای خاور میانه مانند تركیه، مصر و ایران بر پا شدند. این ها در این كشورها به وسیله ای برای پیشبرد سیاست های استعماری اروپایی به ویژه استعمار انگلستان مبدل شدند.
فراماسون در ایران: در ایران میرزا ملكم خان ناظم الدوله ارمنی در این راه پیشگام بود. او اولین لژ فراماسونری در ایران را تأسیس كرد. نامبرده در ده سالگی به فرانسه عزیمت كرد و ضمن تحصیل عضو فراماسون شد و در سال 1268 شمسی به ایران بازگشت و فراموشخانه را تشكیل داد.
لژ دیگر، لژ بیداری ایرانیان بود. این لژ در سال 1907 میلادی در ایران تشكیل شد و مؤسس آن ادیب الممالك فراهانی بود. سید حسن تقی زاده و ذكاء الملك فروغی از گردانندگان اصلی آن بودند. این ها تا انقلاب اسلامی ایران فعالیت داشتند و پست های كلیدی و حساس مملكت را در اختیار داشتند. یكی از چهره های شاخص فراماسونری در ایران شریف امامی بود كه از سال 1342 به مدت پانزده سال استاد اعظم فراماسونری در ایران بود و بسیاری از رجال نامدار آن زمان عضو همین لژ فراماسون بودند.[1]
[1]برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: تاریخ سیاسی عناصر ایران، دكتر سیدجلال الدین مدنی،ج اوّل، ص 31، تا 38؛ جلد دوم، ص 259 تا 261؛ دایره المعارففارسی، مصاحب، ج 2، ص 1852؛ دانشنامة سیاسی، داریوش آشوری، ص 242 و فراماسون (freemason) یا فراماسونری (freemasonary) از واژة فرانسوی فرانماسون (franemacon) به معنای بنّای آزاد گرفته شده است. در قرون وسطی در اروپا تعدادی از بنّاهای آزاد، انجمنی پنهانی برای همیاری پدید آورده بودند، ولی از قرن هیجدهم گروهی كه هیچ وابستگی با صنف بنا نداشتند، به تشكیلات پنهانی فراماسونی راه یافتند كه از این پس فراماسونری از یك تشكیلات صنفی به یك تشكیلات جهانی و با هدف استعماری مبدل شد.
در سال 1717 میلادی دكتر "دزاگولیه" و دكتر "اندرسن" در انگلستان این تشكیلات را بنا نهاد. دزاگولیه در سال 1719 به عنوان استاد بزرگ انتخاب شد و پنجاه و پنج نفر از نجبا و اصیل زادگان انگلستان به عضویت آن در آمدند و قانون اساسی فراماسونری را نوشتند، در نتیجه لژ بزرگ لندن تأسیس شد. این لژ مادر دیگر لژها است. هر لژی كه در هر كشوری فعالیت كند، باید زیر نظر لژ مادر باشد.
سازمان مخفی فراماسونری انگلستان طبق شعائر آن سلطنت طلب است و ولیعهد آن در 21 سالگی به عضویت آن در می آید.
این تشكیلات آیین خاصی دارد كه شامل مقرراتی میشود كه انجمن های محلی موسوم به لژ (loge) یا لاج به وسیلة آنها با یكدیگر ارتباط حاصل می كنند و خیلی سرّی است، به جهت سرّی بودن و راز داری و حفظ اسرار آن توسط اعضا، از آن به فراموش خانه یاد كرده اند.
آنان برای حفظ اسرار مقررات شدیدی وضع كردند كه از جمله در نظر گرفتن حكم اعدام برای فاش كنندة اسرار است.
تشكیلات مخفی فراماسونری گسترده ترین و جهانگیرترین انجمن های پنهانی است كه با پیشرفت امپراتوری بریتانیا در جهان گسترش یافت. به گفتة برخی از صاحب نظران حدود شش میلیون نفر عضو این شبكه هستند.
فعالیت های این تشكیلات گاهی برای واژگون ساختن یك حكومت است، گاهی برای مسلط ساختن نظریات خاصی در یك جامعه و گاهی برای ایجاد شكاف و پاشیدن بذر اختلاف در صفوف مردم است. این شبكه كوشش دارد افراد خود را در هر نقطه از دنیا یاری رساند تا آنان در منصب های حساس كشورها گمارده شوند و از این راه به بهترین وجه به خواسته های استعماری خویش نایل گردند.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شعبه های دستگاه فراماسونری در كشورهای خاور میانه مانند تركیه، مصر و ایران بر پا شدند. این ها در این كشورها به وسیله ای برای پیشبرد سیاست های استعماری اروپایی به ویژه استعمار انگلستان مبدل شدند.
فراماسون در ایران: در ایران میرزا ملكم خان ناظم الدوله ارمنی در این راه پیشگام بود. او اولین لژ فراماسونری در ایران را تأسیس كرد. نامبرده در ده سالگی به فرانسه عزیمت كرد و ضمن تحصیل عضو فراماسون شد و در سال 1268 شمسی به ایران بازگشت و فراموشخانه را تشكیل داد.
لژ دیگر، لژ بیداری ایرانیان بود. این لژ در سال 1907 میلادی در ایران تشكیل شد و مؤسس آن ادیب الممالك فراهانی بود. سید حسن تقی زاده و ذكاء الملك فروغی از گردانندگان اصلی آن بودند. این ها تا انقلاب اسلامی ایران فعالیت داشتند و پست های كلیدی و حساس مملكت را در اختیار داشتند. یكی از چهره های شاخص فراماسونری در ایران شریف امامی بود كه از سال 1342 به مدت پانزده سال استاد اعظم فراماسونری در ایران بود و بسیاری از رجال نامدار آن زمان عضو همین لژ فراماسون بودند.[1]
[1]برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: تاریخ سیاسی عناصر ایران، دكتر سیدجلال الدین مدنی،ج اوّل، ص 31، تا 38؛ جلد دوم، ص 259 تا 261؛ دایره المعارففارسی، مصاحب، ج 2، ص 1852؛ دانشنامة سیاسی، داریوش آشوری، ص 242 و
نظرات شما عزیزان: